! !!·٠•●Ƙ裏Hµɢ●•٠·˙! !!
یــِک روز مــﮯ بوسَمَـتـــ
یــِک روز که باراלּ مــﮯ بارد،
یــِک روز که چترماלּ دو نفره شده،
یــِک روز که همه جا حسابــﮯ خیس است...
یــِک روز که گوלּــه هایت از سرما سرخ سرخ است،
آرام تر از هر چــه تـَصـَوُرش را کنـﮯ،
آهسته ...مــﮯ بوسَمَـتـــ!
یــِک روز مــﮯ بوسَمَـتـــ
هر چه پیش آید خوش آید!
حوصله ﮯ حساب و کتاب کردלּ هم לּــَدارم !
دلم ترسیده ،که مبادا از فردا دیگر « عشق مـלּ » نباشــ ﮯ .
آخر، عشق سه حرفــﮯ کلاس اول مَـــלּ، حالا آن قدر دوست داشتنـــﮯ شده که برای خیلــﮯ ها سه حرف که سهل است ،
حرف هـــآ دارد!
یــِک روز مــﮯ بوسَمَـتـــ
می خـלּــدم و مــﮯ بوسَمَـتـــ،
گریه می کــלּـم و مــﮯ بوسَمَـتـــ ،
یک روز می آید که از آלּ روز به بعد مــלּ هر روز مــﮯ بوسَمَـتـــ
لَــبـــهایم را مـﮯ گذارم روی گوלּــه هایت،
و بعد هر چه بادا باد : مــﮯ بوسَمَـتـــ
تو احتمالا سرخ می شوﮯ ،و مـَלּ هم که پیش تو همیشه سرخم...
همیـــشه...